الإمام المهدي ناصر محمد اليماني
29 - جمادى الأولى - 1430 هـ
24 - 05 - 2009 مـ
۳-خرداد- ۱۳۸۸ه.ش.
12:14 صبــاحًا
(بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى)

[ لمتابعة رابط المشاركة الأصلية للبيان ]
https://nasser-alyamani.org/showthread.php?p=899
____________


بيان حقّ كلمه { حَفِيّاً }..

بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على النَّبي الأميّ الأمين وآله الطاهرين والتابعين للحقّ إلى يوم الدين، وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..

ای برادر گرامی که درمورد خطاهای املایی با ما مجادله می‌کنی؛ آیا می‌دانی اگر از خردمندان بودی؛ می‌دانستی خطاهای املایی من باعث یقین بیشتر خردمندان به بیان حق می‌شود؟ و می‌گویند:" سبحان الله؛ تمام علمای امت خطای املایی ندارند اما با وجود آگاهی از علم لغات و نحو ؛ هیچ کدامشان نمی‌توانند مانند ناصر محمد یمانی قرآن را به حق بیان کرده و اسرار آن را مانند او روشن کنند" و عقل و منطق به آنها فتوا می‌دهد: " پس اگر ناصر محمد یمانی به خاطر آگاهی از علو لغات و دستور زبان و املاء قادر به بیان قرآن بود؛ باید تمام علمای امت بیش از او چنین می‌کردند چون از نظر دستورزبان و املا بر اوتفوق (برتری) دارند" و سپس به این نتیجه معقول رسیده و می‌گویند:" بی شک این خداوند رحمن است که بیان حق قرآن را به ناصر محمد یمانی آموخته است".
من تو را به چالش می‌کشم تا در بیان حق ما از قرآن خطایی را پیدا کنی که خداوند برای آن برهانی نازل نکرده است و با آن بر علیه ما حجت بیاوری؛ اگر چنین کردی؛ و مطلبی یافتی که نشان دهد من به ناحق وبدون برهان قاطعی که برای عاقل و جاهل روشن باشد به خداوند نسبتی داده‌ام؛ در این صورت خداوند در برابر ناصر محمد یمانی به تو برهان قاطع عنایت نموده است. برادر گرامی که در علم لغت استادی؛ حال که از علم لغت آگاهی؛ ممکن است به ما بیان حق کلمه { حَفِيّاً } را که دراین فرموده خداوند تعالی آمده است بیاموزی:
{قَالَ سَلَامٌ عَلَيْكَ ۖ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي ۖ إِنَّهُ كَانَ بِي حَفِيًّا ﴿٤٧﴾} صدق الله العظيم [مريم]؟
"البغوی" در تفسیر خود می‌گوید بیان حق فرموده خداوند { إِنَّهُ كَانَ بِي حَفِيّاً }: یعنی خداوند نسبت به من بخشنده و لطیف است
ولی اگر از امام مهدی حق پروردگارتان سؤال کنی که بیان حق { حَفِيّاً }چیست؛ در پاسخ می‌گویم مقصود "علیم" است. یعنی برایت استغفار می‌کنم که خداوند نسبت به من علیم است. سپس از قرآن برهان ملجم می‌اوریم تا ثابت شود مقصود از حفیاً علیم بودن است. اما به یقین برهان حق برای معنی این کلمه را در فرموده خداوند تعالی می‌یابیم که:
{يَسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا ۖ قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ رَبِّي ۖ لَا يُجَلِّيهَا لِوَقْتِهَا إِلَّا هُوَ ۚ ثَقُلَتْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ لَا تَأْتِيكُمْ إِلَّا بَغْتَةً ۗ يَسْأَلُونَكَ كَأَنَّكَ حَفِيٌّ عَنْهَا ۖ قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ اللَّـهِ وَلَـٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴿١٨٧﴾ قُل لَّا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّـهُ ۚ وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ ۚ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿١٨٨﴾} صدق الله العظيم [الأعراف].
پس به فرموده خداوند تعالی بنگر: { يَسْأَلُونَكَ كَأَنَّكَ حَفِيٌّ عَنْهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ اللّهِ } بیان حق آن چنین است: طوری از تو سؤال می‌کنند که انگار تو از آن آگاهی؛ بگو علم آن نزد خداوند است تا پایان فرموده خداوند: { وَلَوْ كُنتُ أعلم الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ }
و این چنین خداوند بیان حق قرآن را به من می‌آموزد و مرا به سوی برهان قانع کننده برای بیان حق راهنمایی می‌کند و ما آن را از خود قرآن برایتان می‌آوریم و با برهان علمی قاطع برشما چیره و مهیمن می‌گردیم. اگر تمام بزرگان علم نحو و لغت و املا -زنده و مرده- جمع شوند نمی‌توانند بیانی مانند بیانی که مهدی منتظر حق امام ناصر محمد یمانی برایتان آورده است؛ ارائه کنند و ما با حجت علمی وبرهانی قانع کننده و ملجم بر آنان غالب شدیم. این از غرور من نیست، پناه برخدا؛ بلکه به خاطر اعتماد و وثوقی است که به معلم خود دارم و کسی عالم‌تر از او وجود ندارد؛ او خداوند است که به مهدی منتظر-الإنسان- دانش یعنی بیان حق قرآن را آموخته است؛ برای همین هم چیزهایی که نمی‌دانستید را به شما یاد می‌دهم.
واما درمورد تو؛ من چنین فتوا می‌دهم که یا از کسانی هستی که بعد از آنکه برایشان روشن می‌شود ناصر محمد یمانی؛ همان مهدی حق پروردگار است، تلاش می‌کنند مردم را از راه حق بازدارند و یا مردی هستی که دیده بصیرتش کور شده چون خداوند در قلب او نوری برای جدا کردن حق از باطل قرار نداده است. برادر گرامی؛ اگر می‌خواهی خداوند به قلبت نور دهد تا نسبت به حق و باطل بصیر گردی؛ برتوست که تقوای الهی پیشه کرده و به پیشگاه خداوند توبه و انابه کرده و به او پناه ببری که نمی‌خواهی غیر حق به خدا نسبت دهی تا خداوند نیزحق را به تو بیاموزد؛ از خدا بترسی و نخواهی چیزی را که یقین نداری به ناحق حق به او نسبت دهی؛ در این صورت است که خداوند به وعده حق خود به تو عمل خواهد کرد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّـهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿٢٧﴾ وَاعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللَّـهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ ﴿٢٨﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تَتَّقُوا اللَّـهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَانًا وَيُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ۗ وَاللَّـهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ ﴿٢٩﴾} صدق الله العظيم [الأنفال]
پس ای برادر گرامی از خدا بترس؛ والله که تو مردم را از بیان حق قرآن عظیم بازداشته و منحرف می‌کنی. من بیان حق قرآن را از نزد خداوند و با وحی تفهیم دریافت می‌کنم . این وسوه شیطان رجیم نیست؛ بلکه از نزد خداوند حکیم و علیم است؛ وحی جدیدی هم نیست. همانا که خداوند برهان بیان حق قرآن را از خود این قرآن به من الهام می‌کند که پروردگارم بر هر کاری که بخواهد تواناست. خداوند چنین می‌کند تا عالمی نباشد که از قرآن با من محاجه کند مگر من به حق بر او چیره شده و با برهان علمی بر او غالب شوم. و اگر کسی به دنبال حق باشد؛نزد خود ازاین امر ناراحت نشده و بدون تکبر و غرور به حق اعتراف کرده و کاملاً تسلیم آن خواهد شد.
برادر گرامی؛ آیا می‌دانی خداوند امی بودن محمد صلى الله عليه و آله وسلم را برهانی برای تصدیق حق بودن دعوت او برای یهودیان اهل کتاب قرارداده بود؛ کسانی که به یقین می‌دانستند او به حق سخن می‌گوید و همان طور که فرزندان خود را می‌شناختند؛ نبی خاتم را هم شناخته بودند؟ سبب ایمان آنها این بود که محمد رسول الله امی بود و از حقی که در تورات و انجیل آمده بود خبر نداشت چون تورات وانجیل را نخوانده بود؟ او امی بود. نه می‌توانست بخواند و نه بنویسد. به همین دلیل یقین کردند او حق است. اما شیاطین بشر به خاطر حسادتی درونی؛ راه حق او را درپیش نگرفته و از آن روگرداندند. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَمَا كُنتَ تَتْلُو مِن قَبْلِهِ مِن كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ ۖ إِذًا لَّارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ ﴿٤٨﴾} صدق الله العظيم [العنكبوت].
ولی این از نظر علم لغوی- که تنها سهم شما از دانش است- نبود؛ بلکه اکثر چیزهایی که در تورات وانجیل مورد اختلاف‌شان بود برای آنان بیان می‌کرد و آنها را به تفصیل در قرآن عظیم بیان می‌نمود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{إِنَّ هَـٰذَا الْقُرْآنَ يَقُصُّ عَلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ أَكْثَرَ الَّذِي هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ﴿٧٦﴾} صدق الله العظيم [النمل].
از آنجا که آنها می‌دانستند محمد رسول الله صلى الله عليه و آله وسلم سال‌ها در میانشان زندگی کرده و می‌دانستند او نمی‌تواند بخواند یا بنویسد و نزد هیچ یک از علمای آنها درس نخوانده است؛ پس از کجا می‌داند آنها دراین چیزها دچار اختلافند؟!تا اینکه حکم حق را آورده و برای شان به تفصیل بیان می‌نمود د ر حالی که امی و درس نخوانده بود. لذا برایشان روشن شد که او به حق آن را از نزد خداوند حکیم و علیم دربافت می‌کند.برادر گرامی؛ این امر در ورد امام مهدی ناصر محمد یمانی نیز صدق می‌کند. چه طور با وجود خطاهای املایی؛ او بیان حق قرآن عظیم را با این تفصیل می‌داند؟ اینجاست که عقل‌تان فتوا می‌دهد که ناصر محمد یمانی به حق بیان حق قرآن عظیم را از نزد خداوند حکیم و علیم دریافت می‌کند؛ من چگونه این برهان‌های علمی از قرآن را می‌دانم در حالی که والله قرآن را از حفظ نمی‌دانم و تنها قسمت کمی از آن را حفظم؟ ممکن است تو یا کسی دیگر بخواهید سخن مرا قطع کرده و بگویید:" چطور؛ چطور چطور!! چه گفتی؟ تو قرآن را حفظ نیستی؟ چگونه می‌گویی مهدی منتظری و قرآن را از حفظ نمی‌دانی؟" اما خردمندان با دانستن این امر خشوع بیشتری پیدا کرده و می‌گویند:" سبحان الله چه کسی بیان این قرآن را به امام ما آموخته است. او درحالی که قرآن را از حفظ نمی‌داند؛ از خود قرآن برهان قاطع می‌آورد! اگر خداوند بیان حق قرآن را به او نیاموخته باشد؛ پس از کجا می‌داند برهانش را در کدام سوره و آیه قرآن پیدا کند؟" و این باعث ایمان و ثبات قدم بیشتر آنها در صراط مستقیم می‌شود. اما کسانی که نمی‌دانند و بصیریت دین حق آمده از نزد پروردگارشان را ندارند؛ حتماً این فتوا باعث بیشتر شدن پلیدیشان خواهد شد تا اینکه عذاب دردناک و الیم را به چشم ببینند.
اگر تمام کسانی که قرآن را از حفظ می‌دانند هم جمع شوند؛ نمی‌توانند آن را مانند ما به حق بیان کرده و اسرار ان را روشن سازند. ولی اکثر شما قبل از حکم کردن؛ اندیشه نمی‌کنید؛ بلکه به سرعت به دنبال قطع کردن سخنان و رد آن و دادن حکم می‌شتابند بدون اینکه قبل از آن به عقل‌شان فرصت دهند تا قضیه را آموخته و بررسی کند تا حکم حق بدهند و مردم را از پیروی از حق باز ندارد. کسانی که تفکر نمی‌کنند مانند چهارپایانی هستند که تعقل نمی‌دانند.
خداوند حفظ کردن تمام قرآن را بر شما واجب نکرده است؛ بلکه امر نموده تا در آیات آن تدبر و تفکر کنید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِّيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿٢٩﴾} صدق الله العظيم [ص]
بعد از تدبر است که حفظ آن -وقتی بخواهد همه را حفظ کند- بر او آسان شده و سپس هرگز آن را فراموش نمی‌کند.
وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
أخو الأنصار الأبرار السابقين الأخيار أحباب الرحمن وخليفته، الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.
ــــــــــــــــــــــ